محل تبلیغات شما



سلام و صبح به خیر آقای مهندس نمی خوام خدای نکرده، همون بدو ورودم باعث رنجش خاطر شما بزرگوار بوده باشم. این روزا که بعضا اومدم و یا نیومدم اداره، حس خیلی بدی راجع به اداره به طور کل و حس خیلی خیلی بدتری نسبت به خودم دارم. نمی دونم از لحاظ کاری تا چه اندازه روی من شناخت دارین؟ متنی که می خوام براتون بنویسم نیاز به حوصله و وقت زیاد برا خوندن داره که می دونم حداقل شما وقتتون پره و اینقدر تو اداره درگیر کار هستین که فرصت خوندنش هم نمیشه.
از قبل از سال کارم از تجاری تغییر کرد و به اداره دیتا منتقل شدم. به دلیل کرونا و مشکلات به وجود آمده، خیلی تو محیط قرار نگرفتم ولی از دیروز دارم میام اداره. دیروز تازه با ورود به این خیابون و دیدن سرسبزی بهار طبیعت، یاد 19 سال پیش که برا اولین بار و به عنوان کارآموز اینجا پا گذاشتم، افتادم. دیروز رو دوست داشتم که مشغول فکر های خودم باشم و به عمق خیلی از مسایل بیندیشم. اینکه 19 سال پیش که یه دختر 20 ساله بودم، چه حس و حال عجیبی داشتم و به این که چقدر زود

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

در جستجوی او فرااندیشان